هورادهوراد، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

هوراد جوانمرد نیک

نامه پنجاه و هشتم

پسر خوشگل مامان الان در خوابه نازه  مرسي پريسا كه اين چند روز اومدي پيش دردونه و مرسي عمويي كه اين چند روز پريسا رو تو اين راه طولاني آوردي و بردي مرسييييييييييي ماماني ديروز مطمئن شد كه دردونه هم مي تونه مهد كودك بمونه و تقريبا داشت عادت ميكرد يعني نبايد همش توي مهد كنارش بود بايد احساسات رو كنار گذاشت و بچه رو اونجا تنها گذاشت اينا رو همكاره ماماني يعني مامان سوگل توي پچ پچ هاي توي يه سخنراني به ماماني گفت و ماماني هم عزمشو جزم كرد و همونجا زنگ زد به پريسا و اين پچ پچا رو جامه عمل پوشوند خلاصه اينكه نتيجه مثبت بود اما با رايزني هايي كه با بابايي انجام دادن به اين نتيجه رسيدن كه فعلا بهتره دردونه رو مهد نفرستن و بره پيش مامان ...
26 مهر 1391

کمک

راستش مامانی خیلی خستس اونقدر که دستش به نوشتن هم نمیره مامانی بالاخره دانشگاه ملی ثبت نام کرد که نوشتنش خودش یه کتابه و اینکه آقا هوراد هم هیچ جوری زیر بار مهد کودک نمیره بابا بزرگ هم امشب اولتیماتوم داده که بچمو بیارین همینجا میخواین اونجا مریضش کنین مامانی تصمیم گرفته این سه روز هم با پریسا گل پسرو بفرست مهد تا ببینه چی میشه خلاصه اوضاع بدجوری قمر در عقربه کاش میشد چند روزی از زندگی مرخصی گرفتو یه جای دور گم شد اما ... از مامانایی که بچه شونوگذاشتن مهد و تجربه ای دارن خواهش میکنم کمک کنن
23 مهر 1391

نامه پنجاه و هفتم ( اولين روز مهد)

آهاي آهاي خبردار هوراد نازنينمون به مهد كودك مي رود همه بگين ما شالله   لطفا آهنگين خوانده شود همراه با حركات موزون كمر كه نه همون حركات دست كافيه امروز هوراد خان همراه با باباييو ماماني و عمه جوني راهي مهد كودك شدن عكسشو حتما بايد بزارم خدارو شكر .... ادامه دارد
9 مهر 1391
1